ژاکوب-آبراهام-کامیل پیسارو، "میلر" امپرسیونیسم
کامیل پیسارو(10 ژوئیه 1830 - 13 نوامبر 1903) بوداستاد امپرسیونیست فرانسوی، در سنت توماس، آنتیل به دنیا آمد و در سال 1903 در پاریس درگذشت.
یک سال قبل از مرگش، گوگن در تاهیتی نوشت: "او معلم من است."سه سال پس از مرگش،سزان"پدر نقاشی مدرن" در کاتالوگ آثار خود به نمایش گذاشته شد.با احترام امضا شد"پل سزان، دانش آموز ازپیسارو".
کامیل پیسارو، در میان استادان امپرسیونیست، پیسارو تنها نقاشی است که در هر 8 نمایشگاه امپرسیونیستی شرکت کرده است و می توان از آن به عنوان مصمم ترین استاد هنر امپرسیونیست یاد کرد.پیسارو یک نقاش ثابت امپرسیونیست، از پیشگامان امپرسیونیسم است و به عنوان "میلر" امپرسیونیسم شناخته می شود.
پیسارو از همان دوران کودکی علاقه شدیدی به هنر نشان داد، اما تا سن بیست و پنج سالگی فرصتی پیدا نکرد که به پاریس بیاید تا با دنیای هنر ارتباط برقرار کند.او با نقاش کوروت در پاریس آشنا شد و بعداً با مونه، سزان، بازیه، رنوار و سیسلی در استودیوی خصوصی اش آشنا شد.نقاشی های اولیه او از مناظر پاریس برای نمایشگاه های رسمی بین سال های 1864 و 1870 انتخاب شد.
در سال 1870 برای فرار از جنگ به لندن رفت.پس از بازگشت، آثار او دیگر مورد پذیرش سالن های رسمی قرار نگرفت و سرنوشت او به شدت با امپرسیونیست ها گره خورد.مانند دیگر امپرسیونیست ها، آثار او نیز تحت تأثیر هنر ژاپنی قرار گرفت.او مناظر معاصر را با رنگ های روشن و ضربه های قلم موی لرزان بیان می کند.
با کنجکاوی قوی، پیسارو همچنین به طور مداوم در حال بررسی تکنیک های جدید است.
بین سالهای 1885 و 1890، او نقاش ژرژ پیر سورا را در پوینتیلیسم دنبال کرد، اما بعداً به تکنیک اصلی خود بازگشت.
در سال 1892، فروشنده دوراند-لوئل، یک مراسم گذشته نگر بزرگ برای او برگزار کرد.از آن زمان، پیسارو خود را وقف به تصویر کشیدن مناظر شهری، به ویژه مناظر خیابانی پاریس از منظر پرندگان، با تمرکز بر خیابان ها و کوچه های شلوغ کرد و چنین آثاری در نهایت شهرت بین المللی برای او به ارمغان آورد.
نقاش امپرسیونیست
امپرسیونیسم مکتبی از نقاشی است که در نیمه دوم قرن نوزدهم در فرانسه متولد شد و نمایندگان آن عبارتند از: مونه، مانه، کامیل پیسارو، رنوار، سیسلی، دگا، موریسو، بازیو و پل سزان و غیره. آنها وارث رئالیسم فرانسوی هستند. سنت نقاش پیشین کوربه در "روشن ساختن هنر با زندگی معاصر" و آفرینش آنها را از وابستگی به موضوعاتی مانند تاریخ، اساطیر، مذهب و غیره بیشتر رها کرد و از برنامه نقاشی سنتی داستان گویی خلاص شد.هنرمندان با محدودیت از استودیو خارج شدند، به اعماق مزارع، روستاها و خیابان ها رفتند و درک تازه و زنده از طبیعت را در وهله اول قرار دادند، مناظر طبیعی غرق در نور را به دقت مشاهده کردند، به دنبال و درک گرما و گرما بودند. تغییرات سرد و فعل و انفعالات رنگها را به وجود آورده و باعث میشود که سریع شیء را به دلخواه، اما با دقت، در حال تغییر نور و جلوههای رنگی بر روی بوم ثبت کند و تصویری لحظهای و بیزمان از خود به جای بگذارد.نمی توان گفت که شیوه طراحی در نور مستقیم خارجی، تأثیرات زنده و سبک هایی که ارائه می دهد، کار پیشگام نقاشی امپرسیونیستی و انقلابی در نقاشی است.نفوذ جنبش هنر امپرسیونیست در سراسر کشور گسترش یافت و به دستاوردهای درخشانی دست یافت.تا به امروز، آثار آنها محبوب ترین گنجینه هنری بشریت باقی مانده است.
نقاشان امپرسیونیست به دو نوع تقسیم می شوند: سبک و رنگ سنگین و مدل سازی و طراحی سنگین.اولی توسط مونه و رنوار، دومی توسط دگا، و کامیل پیسارو در این بین است.
کامیل پیسارو یک نقاش ثابت امپرسیونیست است.اهمیت او برای امپرسیونیسم حتی بیشتر از مونه است.شخصیت بالای اخلاقی او تحسین همگان را برانگیخته است.از نظر امپرسیونیست ها، او پدر و مادر این خانواده شلوغ است.مردم او را به عنوان موسی امپرسیونیست (رسول خدا، رهبر بنی اسرائیل) گرامی می داشتند.
کامیل پیسارو را می توان «پایه» گروه امپرسیونیست نامید.اگرچه "محبوبیت اجتماعی" چندین استاد امپرسیونیست دیگر از او بیشتر است، نقش کلی هنوز متفاوت است.
سزان، گوگن و... همگی خود را شاگردان پیسارو می نامیدند.او تنها نقاشی است که در هر 8 نمایشگاه امپرسیونیستی شرکت کرده است.مهم نیست چقدر از طرف دنیای بیرون فشار می آید یا اختلافات داخلی چقدر است، پیسارو بی سر و صدا استقامت می کند و سزان، گوگن، سورات، سیگناک و دیگران را برای شرکت در نمایشگاه گروهی جذب می کند.
کامیل پیسارو که از خانواده ای بازرگان بود، تمایلی به تجارت با پدرش نداشت.اما زمانی که برای تحصیل در رشته نقاشی به فرانسه آمد، در خجالت زندگی کرد و نقاشی هایش قابل فروش نبود، بنابراین برای امرار معاش مجبور به کار نقاشی شد.اما او گفت: نقاشی مرا خوشحال می کند، زندگی من است، هیچ چیز دیگری مهم نیست.نویسنده زولا پس از خواندن «جالایس، پونتوا» در سال 1867 او را «سومین زمان ما» نامید.یکی از چهار نقاش بزرگ.قلم موی او محکم و گسترده است و سنت استادی دارد.چنین تصویر زیبایی را فقط یک شخص صادق می تواند بسازد."
پیسارو نیز زمانی سبک بنیانگذار پوینتیلیسم، جورج سورات را تحسین کرد و آثاری را با این تکنیک نقاشی کرد، اما خیلی زود متوجه شد که پوینتیلیسم مناسب خلق و خوی او نیست و همچنان باید صادقانه از آن استفاده کند.سبک خود را ایجاد کنید.به نظر می رسد این تابلوی 1873 "Pontoise: Slopes of the Hermitage" باعث می شود مردم بوی هوای تازه روستا را حس کنند.دهقان پیر، که بر زمان کشاورزی تمرکز داشت، باعث شد مردم کمی شبیه خود پیسارو احساس کنند.پس از 60 سالگی زندگی او بهتر شد، اما به دلیل بیماری پا نمی توانست راه برود، بنابراین تا زمان مرگش هر روز کنار پنجره نقاشی می کشید.
کار نمایندگی
دامنه های ارمیتاژ
پیسارو زمانی که در 10 ژوئیه 1830 به دنیا آمد یک شهروند دانمارکی بود. والدینش از او می خواستند که شغلی را در تجارت دنبال کند، اما او از کودکی علاقه زیادی به هنر داشت و تا سن 25 سالگی با هنر ارتباط برقرار نکرد. پیسارو قاببندی ژاپنی با تاری را دوست داشت و مناظر معاصر را با رنگهای روشن و ضربههای قلم موی لرزان بیان میکرد.پیسارو در واقع یک نقاش منظره روستایی بود که تمام تلاش خود را می کرد تا وحدت انسان و محیط را بیان کند، از آن تغذیه کند و هماهنگی خانه ها و روستاها را بیان کند.
"پونتوا: شیب هرمیتاژ" دو سال پس از بازگشت خانواده پیسارو به فرانسه نقاشی شد و خانواده به مدت 10 سال در پونتوا زندگی کردند.پیسارو و خانوادهاش در خانههای جداگانهای در محله هرمیتاژ در ارتفاعات Pontoise زندگی میکنند، که همگی ساختمانهای جدیدتر هستند، اما یک شهر قدیمی نیز وجود دارد که دورتر نیست، با ساختمانهایی متعلق به قرن هفدهم تا هجدهم.
این ساختمانها در نقاشی پیسارو جامد و باستانی به نظر میرسند و کل نقاشی فضای روستایی سالمی دارد که با درختان برهنه، دودکشهای دود و مزارع خوب شخمخورده، جلوهای چاق و باستانی میدهد.مناظر اوایل پاییز شهر این تصور را عمیق تر می کند.
قدرت بیان شده در تصویر ابتدا از ترکیب لایه ای تیز ناشی می شود.نویسنده عمداً یک تضاد قوی بین کل ساختمان و درختان ایجاد می کند، اما همچنین از هماهنگی مبهم بین رنگ ها.رنگهای سبز و آبی، خاکستری و بژ و حتی قرمزهای لولههای دودکش بدون افزودن درخشش بیفایده به پشت مشعل منتقل میشوند.در بالای خانه قطور سمت راست، درختان طرحی شاعرانه را ترسیم می کنند.این قلم موی زیگزاگی که پیسارو در آن مهارت دارد، تصویر را پر جنب و جوش می کند و جلوه عملی خطوط مورب را افزایش می دهد.چشم مردم طبیعتاً به قسمت بالای نقاشی - قلعه ماتوران - خواهد رفت.
ایستگاه راه آهن لردشیپ لین
در 25 سالگی، پیسارو در نمایشگاه جهانی مجذوب نقاشیهای منظره کوروت مدرسه باربیزون شد، که او را تعیین کرد که در تمام عمرش مسیر هنری نقاشی منظره را طی کند.
بعداً برای بازدید از کوروت یک سفر ویژه انجام داد و از کوروت راهنمایی و تدریس گرفت.در اواسط دهه 1960، پیسارو به عنوان شاگرد کوروت در نمایشگاه سالون شرکت کرد و تا دهه 1970، سبک نقاشی او همچنان تحت تأثیر سبک کوروت بود.در این اثر به وضوح استفاده از تکنیک های بیانی کوروت را احساس می کنیم.
در این اثر لحن سبز آبی ناب و تازه سبک کوروت و فضای ساده و شیک و آرام با جذابیت کلاسیک مشهود است و روش نقاشی آرام است.
"جاده به لوفسین"
آموخته های پیسارو از کوروت به هیچ وجه یک تقلید تقلیدی نبود، بلکه یک برداشت حساس منحصر به فرد بود.او روش نقاشی کوروت را کاملاً در مهارت های ماهرانه اصلی و سبک بی بند و بار خود ادغام کرد و به شکلی بسیار طبیعی ظاهر شد.روی صفحه نمایشآنچه در این «جاده لوفوسین» می بینیم نه تنها سایه کوروت است، بلکه بیشتر از هوای تازه خود پیسارو، آفتاب درخشان، آسمان ابری نرم و دوردست است که حس زمان، فضا و رنگ مردم را فوق العاده می کند. و واقع گرایی این برداشت می تواند خاطرات همه را به گونه ای تداعی کند که انگار آنجا هستند.
"تصویر روستا، زمستان"
پیسارو در این «تصویر دهکده، زمستان» سعی کرد قلمموهای ظریف اصلی خود را با قلمموهای بزرگتر، ثابت و محکم سزان جایگزین کند و رنگها نیز انتقال سادهای بین سرد و گرم شبیه به سبک سزان دارند.بلوک های رنگی ضخیم و مسطح هستند و تصویر پر از قدرت و وزن است.اما کل تصویر از سزان سرزنده تر و گرمتر است.
"باغ سبزیجات و درختان گلدار: بهار در پونت اویز"
پیسارو واقعاً متعلق به آثار معرف سبک امپرسیونیستی اولیه است.در اواخر دهه 1970 تشکیل شد."باغ سبزیجات و درختان گل: بهار در پونت اویز" نقاش در سال 1877 معمولی تر است.او از ضربات کوچک برای ترسیم اشکال استفاده می کند، و انتقال پیکربندی رنگ بسیار ظریف، غنی، ثابت و ضخیم است که روش آشنای نقاشی پیسارو است.این نوع نقاشی شباهت هایی با پونتیلیسم سورات متأخر دارد، اما خلق و خوی درونی متفاوت است.این نقاشی به افراد احساس راحتی، شادی و سرزندگی می دهد.هنرمند مانند یک خواننده است که مناظر فریبنده بهار را با ضربات قلم موی شاد تعریف می کند.
"خیابان مون مارتر"
هنگامی که پیسارو وارد مرحله بلوغ سالهای پایانی خود شد، دخالت روشهای نقاشی بیرونی را کنار گذاشت و مهارتها و عظمت عالی یک نقاش کهنه کار امپرسیونیست با اعتماد به نفس را نشان داد.در دورههای بعد، او عمدتاً شهرهای شلوغ و ساختمانهای خیابانی را نقاشی میکرد و بیشتر از دید پرندگان استفاده میکرد..در سالهای آخر زندگی، او صحنههای خیابانی را از اتاق خواب طبقه بالای خود نقاشی میکرد.این "خیابان مون مارتر" نماینده است.
این تصویر پانوراما از خیابان مونمارتر است.دو طرف خیابان پر از عکس است.جمعیت سرازیر است و ترافیک شلوغ است.به دلیل زاویه دید وسیع، ساختمان های زیادی وجود دارد و جریان ماشین ها و اسب ها بسیار کم است.فقط می توان آن را با ضربه های قلم مو ضخیم کشید.با این حال، به نظر خاص می رسد.واضح، همراه با پرسپکتیو دقیق، به نظر می رسد جریان وسایل نقلیه و افراد در نقاشی در حال حرکت است که صحنه های شلوغ و پر جنب و جوش یک شهر مدرن را به تصویر می کشد.این صحنه ای را نشان می دهد که آینده پژوهان قرن بیستم مشتاق به تصویر کشیدن آن بودند - ریتم سریع شهرهای مدرن.در این نقاشی، ترکیب بندی باشکوه، صحنه خیابانی باشکوه و باشکوه است.رنگها غنی و ملایم هستند، در تضاد رنگهای سرد و گرم، مملو از جابهجایی تنهای میانی، رنگ خاکستری لطیف و متنوع را تشکیل میدهند، اما بسیار روشن، نور کامل را نشان میدهد، ضربههای قلم مو یکنواخت و زنده است. و زبری و جزئیات یکپارچه شده اند و سبک هنری منحصر به فرد پیسارو را نشان می دهد.
کارهای دیگر
شش اثر دیگر پیسارو در پکن عبارتند از: «سن و لوور»، «بلوار در جنگل در برف»، «برداشت مونفوکو»، «پناهگاه ارانی» و «باغ هرمیتاژ».گوشه و خیابان انلی نزدیک پونتوا.
تماس با شخص: Jackie L
تلفن: 86-15159238820
فکس: 86-592-5969581